نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

چار چیز

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۲۰ ب.ظ

سویت به سوی دریاست

نگاهت به ورای دریاست

چشمانت گویی از جنس آتش شده این میان

اما در میان این آتش چه سیلی جاریست

 

مرا ببین٬ کنده‌ی سرگردان میان دریائی که نگاهت را جذب کرده.

مرا ببین٬ در دیدت هستم ولی چرا گوش نمی‌دهی به من؟

من چه کم دارم از باقی این هزاران چیز سرگردان در دریا؟

مگر نمی‌گویند دریا با همه یکجور برخورد می‌کند؟

پس چرا نصیبم شده سرگردانی؟ چرا شده‌ام یک زائر سرگردان این میان.

 

بنشین لب ساحل٬ آتشی روشن کن.

به جای آب به آتش بنگر.

به شعله‌های پاک و مطهرش. مظهر این همه سالی که از ما گذشت.

نگاه کن به نور٬ که باز می‌کند راهش را حتی از یک روزنه.

اما شاید حس و حالش به غروب نرسد.

 

آتش را ول کن٬ باد را حس کن که چگونه می‌وزد به شراره‌های آتش.

باد را حس کن٬ لای موهای زیبایت.

حس کن که گویی نوازشت می‌کند و می‌گوید بیخیال این نیز می‌گذرد.

 

به شن‌ها نگاه کن.

حرکت آب روی ساحل.

برخیز٬ بساز چیزی را که می‌خواهی.

شاید هزاران بار نابود کند دریا خواسته‌هایت را.

اما برخیز٬ تو ریشه‌ات در خاک است. برخیز و بساز که ما همین آب و باد و آتش و خاک‌یم.

خسته نشو که شاید تو آخرین پشتوانه‌ی خیلی‌ها باشی.

 

دنیا همین است.

تکرار این چهار چیز.

چهار‌هایی که تکرار می‌شوند٬ در طبیعت٬ در ما٬ در هر چیزی.

 

خسته نشو٬ که هیچوقت آخر نخواهد نرسید.

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">