نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

هجو

چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۴ ب.ظ

چرا اینگونه‌ام؟

 

شاید باید از بچگی شروع کنم٬ بچه که بودم مثل باقی دیگران می‌خوردم اما خب طبق روایات گریه نمی‌کردم از اول. بزرگتر که شدم کمی برایم عجیب بود هنگامی که من هیچ حسی ندارم بقیه می‌خندند٬ گریه می‌کنند در حالی که من کاملا بی‌احساسم. مثلا یادم است یک‌ بار به قبرستان رفتیم اما من ناراحت نبودم در صورتی که زن‌ها گریه و شیون می‌کردند. البته آن موقع‌ها قبرستان هم جور دیگری بود٬ ارزان٬ در دسترس و صد البته کمتر گریه الکی می‌دیدی!

 

اما الآن چه؟ قبرها که گران شده هیچ٬ کسی واقعا از مرگت ناراحت نمی‌شود! البته نه اینکه فکر کنید که فقط قبر گران شده؛ اتفاقا در این روند همه چیز گران شده٬ به جز قیمت احساسات و عشق و غیره. برای مثال فرض کنید که می‌خواهید خانه بگیرید یک خانه شصت و هشت متری الآن حدود سیصد و پنجاه میلیون در می‌آید٬ چطوری می‌خواهید از پس این هزینه بر بیآیید؟ احتمالا هیچگونه! پس رو می‌آورید به اجاره نشینی. خب مشکل خانه که حل شد حال می‌رسیم به ماشین.

 

این یک مقوله خاص و عجیب است. برای مثال اگر بخوای یک پراید بگیری با حدود قیمت بیست میلیون برای کسی با حقوق کارمندی یعنی هشتصد هزار تومان حدود دو سال کار با خرج مازاد صفر است. حال اگر کمی وضع اقتصادیتان بهتر باشد به ماشین مدل بالاتر روی می‌آورید. مثلا مزدا یا کیا که چیزی حدود صد و خورده‌ای هستند! کمی که بالاتر بروی وارد شرکت هیوندا می‌شوی البته هوندا هم که جدیدا وارد بازار اقتصادی ایران شده و رنو. این رنج قیمت حدودا تا دویست ادامه دارد تا می‌رسیم به تویوتا مدل‌های شاسی بلندش. لکسوس٬ بی‌ام‌و٬‌ بنز و ولوو که این آخری جدیدا وارد بازار ایران شده اما کیفیتش خداست! خب این هم حدودا می‌رود تا هشتصد میلیون بعد می‌رسیم به پورش و مازراتی! که این هم حدود دو میلیارد را می‌تواند پر کند بعد از آن‌ها برای سلایق خاصتر می‌رسیم به لامبورگینی که حدودا سه میلیارد می‌شود و پس از آن می‌رسیم به فراری با قیمت هفت میلیارد که احتمالا برای کارمند دولت زیاد قیمتش مناسب نیست!

 

البته از تکنولوژی این‌ها را هم نباید نادیده گرفت٬ برای مثال احتمالا سیستم کمربند لامبورگینی یا فراری به تنهایی با قیمت کل یک پراید برابر باشد٬ مکانیزمی دارد که روحتان هم کف می‌کند! گفتم تکنولوژی این میان الحاقات شخصی را هم در نظر بگیرید. کت شلوار از پانصد شروع می‌شود تا حدود ده میلیون می‌رود. لباس هم که بسته به تیم اسپرت و غیره فرق دارد فکر کنم. لباس را هم که حساب نکنی و روی بیاوری به پاره پوشی می‌رسی به لب‌تاب٬ دوربین٬ گوشی٬ ساعت٬ عینک و زیورآلات تز‌ئینی که بسته به شرکت سازنده از ارزش گوه تا پلاتین پیش می‌رود.

 

هر چه سعی کنی از لحاظ چیزهایی که داری خاصتر باشی فی بالاتر می‌رود تا برسد به سکته‌ی قلبی و امثالهم. حالا فهمیدید من چرا اینطوریم؟ نه؟ اشکالی ندارد٬ هیچکس تا حالا نفهمیده. :)

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]

نظرات  (۱)

از کل متن فقط اون قسمت فراری و گینی رو فهمیدم!:)
 متن قشنگه بود به استعداد نوشتن ات اسمان آوردم!:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">