نور و دود
نور مبهوتم میکند. مجذوب نور میشوم.
حس شاپرک را دارم؛ خواهم سوخت آری! اما سوختن را دوست دارم.
دلم آتش میخواهد. دلم یک دنیا نیستی میخواهد.
سعی نکن درکم کنی. درک دیوانه از دست کسی بر نمیآید.
سعی نکن دل بسوزانی برایم. دیوانهها بینیاز از ترحمند.
شاپرک نور میخواهد. حتی اگر شده به قیمت جانش باشد. برای یک دیوانه دلیل نیاور که خواهد سوخت! سوختن قسمتی از دیوانگیست. درک نمیکنی سوختنم را. درک نمیکنی نور را. نه آنگونه که من محصور آنم.
تو نور میسازی و نیستی که ببینی چه ها که نمیکند با من. میسوزانی و میروی
کجاست عدلت خدا؟ این است سهم من از زندگی؟ زندگی به مدت دو روز؟ در آتش؟
زندگی در رویا؟ زنده مانده در کابوس؟
زنده خواهم ماند. نور را خواهم جست.
بدانی یا نه
و در آخر...
من یک شاپرک دیوانهام!
من عاشق سوختن در نورت هستم. عاشق این لحظات تلخ. در حسرت نور...
ـــــــ
+ با سپاس از مهشاد بابت عکس.