مرا اگر ببینی٬شاید دو سه ثانیه توجهت جلب شود.
من٬ اما کمی بیش از دو سه ثانیه نیاز به توجه دارم٬ نه آنکه محتاج نگاهت باشم. نه! من بیش از دو سه ثانیه داستان دارم.
اگر بمانم٬ مرا نمیفهمید َم.
اگر بروم٬ مرا نمیفهمید َم.
اگر بگویم٬ مرا نمیفهمید َم.
چه کنم که مرا بیش از حد خود فهمید َم؟ چه کنم که مرا آنگونه که هستم بینید َم؟
این مرد٬ کمی بیش از تفکرتان غم دارد٬
کمی بیش از تفکرتان حرف دارد٬
کمی بیش از تصورتان اشک در مشکش دارد.
اتاقم٬ آبیـست هنوز٬
اما اتاقم هزاران هزار ضربه روی دیوار دارد.
آری میدانم٬ نه من آنم که شما فهمید َم٬
نه تو آنی که من فهمیدم.
دیوانهام٬ از خودم خسته شدهام.
دیوانهام٬ از شما خسته شدهام.
دیوانهام٬ دست از من بردارید.
دیوانهام٬ این بار خودمم که میروم.