نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۳۱
مرداد



کلامم خفه شده است در گلو٬ تو بگو

تو بگو از من٬‌ سخنام را فریاد بزن

فریاد بزن کلمات اسیر شده در گلویم٬ راز دلم را جار بزن

جار بزن معنای سکوتم٬ سکوتم را ترجمه کن

ترجمه کن قطرات اشکم٬ چشمانم را بخوان

بخوان معنای نگاهم٬ قلبم را ندا بده.

ندایش بده از سنگینی تنهاییـ  ـام٬ شبم رو توصیف کن.

توصیف کن غمباد گلویم٬ ای کلمه گریه کن!

گریه کن به جایم٬ شاید تو را بشنوند. تو را درک کنند.

من که درک نشدم٬ تو درک شو.

درک شو و بگو برایم از حس درک شدن.


+ جدی نگیر رفیق.



  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۳۰
مرداد

من تنهام مثه ماهی توی تنگ

فکرم دریاست نه که آبه توی حوض


یه مغزه نیمه پر یه افسری که خورد

تازه فهمیده جنگه٬ پس ضَریبِ بُرد


بالا نرفته می بینی که پائین اومد

تمام عمرتو دادی و واستادی تو صف 

تا دری بازشه که بری٬ نماش باشه دلی

هنوز مهاجری٬ چقدر شر و وری اَه


امثاله من٬ نه شبیه توئه نه کوچیکه مثه بغلیات

من می خوام آزاد بگم با داد راز بگم 

و اسممو با سه ی صاد ضاد بگم


جوابه قانونارم دله من میده

من دوست دارم ریسکو با دیده سنجیده

کشته ها رو تو قبر٬ سوخته کارو جا حرف 

و سختیه پیچو با یه انتهای راحت

من دوست دارم اینارو چون حقیقته


قانونه دله من شبیه قانون طبیعته

که میگه دوست داری بکن٬ هنوز داری کپن 

تو زنده ای برای یه زندگی کپل

هه هه



- متن چرک


جیمـ . ـموریارتی

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]