میخواهی بمانی و میروی. به کجا؟ نمیدانی!
چه میخواهی از زندگیای که دو سرش و وسطش تنها و تنها یک چیز است.
دچار شدهایم به روزمرگی و این فریادها که بر میآورم٬ ثانیهای٬ لحظهای جلوی این تکرارها رو نمیگیرد.
نگاه میکنی به آینده؟ چه میبینی؟ میخواهی بترسانمت از چیزی که خواهد بود؟
جوان٬ نوجوان٬ فکر که بخوابد٬ نسل آیندهیمان چه میشود؟
سیاستمدار٬ پیر که باشد٬ میترسد. پیش نمیرود و در جا میزند و روزی از رده خارج میشود و امان از جایگزینی که نیست.
نسل با تجربهای که پدرانمان٬ مردان جنگ باشند٬ بعد آنها کیست؟ مشتی پسر٬ درگیر فحش دادن٬ دختربازی٬ فیسبوک و خندههای بیدلیل و خوش بودنهای به هر قیمتی.
خانواده؟ هه!
بچه؟ من که نمیخواهم به این جامعه نفرین شده کسی را بیفزایم.
زندگی به کجا میرود؟
دنیا به کجا میرود؟
ایران به کجا میرود؟
جا میمانیم اگر دست نجنبانیم و به خود نیاییم. تا کی خود را گول بزنیم که ما میتوانیم خودکفا باشیم؟ سال ۲۰۱۴ میلادی و ۱۳۹۳ خورشیدی شده. قرن قرن ارتباطات است.
کیست که نفهمد در دنیا چه میگذرد؟
تا کی میتوانم فکرها را خفه کرد؟
ــــ
هرج و مرج همه جا را فرا خواهد گرفت و دولت کاری را خواهد کرد که خوب بلد است.
در این میان شخصی مرتکب اشتباه میشود.
و این جرقهای خواهد بود برای مشتعل کردن مردم عصبانی.
ـــــ
+ تفسیر آزاد.
+ سیاست مال اصحابش٬ اما تا خودمان کاری نکنیم٬ دولت٬ نظام یا هر چیز دیگری هم نمیتواند کاری کند!