من ... هستم
من همینم که هستم.
دوست دارم روزی صد کیلومتر قدم بزنم تا وقتی پاهایم فحش بدهند و باز هم فقط بروم.
دوست دارم یک هدفون در گوشم باشد و بخواند و بخواند و مغزم هم راه برود.
دوست دارم باد با موهایم بازی کند.
حوصله ندارم موهایم را با ژل و تافت و امثال اینها پر کنم.
دوست ندارم حرفم از اندام دختران باشد یا که پر باشد از فحشهای سنگین.
دوست دارم کشورم آباد باشد.
دوست ندارم وانمود کنم به چیزی که نیستم.
دوست ندارم مثلا مهربان بودن را.
دوست ندارم مثلا تحویل گرفتنها را وقتی حالم بهم میخورد از آن شخص.
دوست دارم آسمان آبی و باران را.
دوست دارم باد با وزش تند را.
دوست دارم خلاقیت را٬ متنفرم از تقلید.
دوست دارم دوستانم را.
متنفرم از دروغ گفتن.
خستهام٬ خسته بودم٬ خسته خواهم ماند.
شاید دلم بخواهد یک دست لباس پاره بپوشم.
شاید دلم بخواهد یک دست لباس پاره را دو سال بپوشم بلکم بیشتر.
شاید زشت٬ سرد٬ بدتیپ و هزاران هزار چیز دیگر از نظر شما باشم. اما همینم که هستم. فرقی ندارد برایم چه هستم٬ نه برای شما زندگی کردهام و نه غیره٬ من برای خودمم و شاید کمی برای دوستانم.
حرفهای مفتتان را نگهدارید برای خودتان.
- ۹۳/۰۲/۲۹