نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

عزا

جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ب.ظ

 

 

در بند خاکم اما زنده.

زنده به گور شده ام بی کفن

رویم خاک می‌ریزند بی غسل

سنگ لهد می‌چینند بی اشک

فاتحه می‌خوانند با خمیازه

سنگ می‌گذارند با فخر

گل می‌گیرند با چانه

گلاب می‌گیرند با ۹۹٪ آب

استخوان مغزم را کرم چوب می‌خورد

شب اول قبرم تنهام

شب سوم در رستوران

شب هفتم در میان غیبت

شب چهلم تنهام

سالگردم در رستوران است

و بعد آن تنهام

تنم را کرم چوب می‌خورد

کسی سوگ ندارد...

 

 

 

علیـ ـرضا

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">