وصیت نامه.
و همانا بر مسلمان(!) واجب است که وصیت نامه ی خود را زیر بالشت قرار دهد(یا توی وبلاگش بنویسد و لب تابش را زیر بالشتش بگذارد!) و اینگونه بود که ما بر آن شدیم تا وصیت نامهای از خود تنظیم کنیم و در اینجا قرار دهیم تا الگویی باشد برای آیندگان.
و بدانید که مرگ حق است؛ پس در مرگ من نگریید که دستمال گران است و برای هر دستمال کاغذی چه تعداد درخت که قطع نمیشود و غیره.
وصیت میکنم من را یازده متر زیرزمین خاک کنید. تحمل صداهای پای روی قبرم را ندارم.
وصیت میکنم سنگ قبرم دو جداره باشد. تحمل دردودل های مردم را ندارم وقتی که میمیری هم ولت نمیکنند!
وصیت میکنم مرا با هدفون و گوشیم خاک کنید. صف حساب کتاب طولانی ـست حوصله ام سر میرود خب.
وصیت میکنم قبرم سیستم تهویه مطبوع داشته باشد. آن زیر بو میدهد!
وصیت میکنم قبرم عایق حرارتی باشد در زمستان و تابستان ناراحت نشوم.
وصیت میکنم بخاری در قبرم بگذارند. تا تنم در گور نلرزد.(!)
وصیت میکنم حشره کش و مرگموش به قدر نیاز دور مزارم بچینند.
وصیت میکنم دور قبرم خندق بکنند. دورش هم تمساح بگذارند. از این ملت بعید نیست به جان جنازهام بیفتند.
وصیت میکنم کفن و سنگ لهد م سیاه باشد. سیاه به من میآید.
وصیت میکنم سرقبرم آهنگهای جعفر بگذارید تا "شادروان" شوم.
وصیت میکنم دعوا کنید سر قبرم با بقیهی روحها ببینیم بزنیم زیر خنده.
وصیت میکنم بعد مرگم برای همه تعریف کنید چه انسان گولاخی بودم. حالا واقعی هم نبود فدای سرتان.
وصیت میکنم سر قبرم بنویسید "بزرگ خاندان بوقی؛ بوقزن اعظم".
وصیت میکنم سر قبرم گریه نکنید. سوسن خانوم بگذارید و دوبس دوبس بزنید بترکانید. روح ارواح هم شاد میشود. ثواب دارد.
خودمان که میدانیم مردهایم حالا هی باید گریه کنید حالمان را بدتر کنید؟
وصیت میکنم یک نوار ضبط شده سر قبرم بگذارید که به هر کس از اطرافم رد میشود تیکه بیندازد.
وصیت میکنم که وصیت نامه ام را پاره نکنید. شگون ندارد بوقیها.
وصیت میکنم عشقم را به زور کنار من خاک کنید تا افتخاری باشم برای انسانهای بیمغز!
وصیت میکنم سر قبرم تلویزیون بگذارید. حوصله مان آنجا سر میرود.
وصیت میکنم اگر هر چه زور میزدید و در قبر نمیرفتم چیزی را بر سرم نزنید. قلقلک بدهید.
وصیت میکنم بخندید تا وقتی وقت دارید. ما که نخندیدیم ولی حداقل خنداندیم.
علیـ ـرضا
- ۹۲/۰۸/۱۱