نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

همینجوری..

سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۰۷ ب.ظ

حوصله‌ام سر رفته. دقیق نمی‌دانم چه بنویسم.. اما فقط می‌خواستم کمی خط خطی کنم. نمی‌دانم چرا.

 

تا حالا شده به گذشته خودتون فکر کنید؟ به نظرتون اکثر کاراتون مزخرف نبوده؟ به نظرم بوده..

چرا داریم زندگی می‌کنیم؟ این زندگی داره به یه منجلاب تبدیل می‌شه و ما هیچ کاری نمی‌تونیم بکنیم. فقط داریم زندگی می‌کنیم و دنیا هم هر روز داره بدتر می‌شه. نه اینکه بخوام بگم فقط ایران این شکلیه؛ همه جا همینطوره. انگار انسانیت رو گوشه‌ی یه خیابون کشتن یا توی یه کوچه تاریک و خلوت بهش تجاوز کردن.

 

فحش دادن دیگه عار نیست.. بعضیا حتی افتخار می‌دونن. جامعه کتاب‌خونمون افکارشون تک بعدی شده. مثلا باید روشن‌فکر باشن اما هیچ روشنیی توی ذهنشون نیست. آدما شدن تکرار و تکرار و تکرار. نمی‌دونم چرا خسته نمیشن! من یه کاری رو دو بار انجام می‌دم روانی می‌شم. دیگه آرمان ها مردن. آدم‌های آرمان‌گرا به تاریخ محول شدن. انگار دیگه فکر بشریت ته کشیده! همش همون کارا.

 

یه کار رو به صد روش عینا انجام می‌دن و حس می‌کنم مبدعن! نوشته هاشون تکراری شده. کتاباشون تکراری شده. عقایدشون تکراری شده و حتی همین تکراری ها رو هم به بهترین شکل انجام نمی‌دن. همیشه ناقصه. اگر نمی‌تونستن دلم نمی‌سوخت ولی می‌تونن و انجام نمی‌دن. انسانیت٫ ایده٫ تفکر٫ چالش همه فقط یه مشت کلمات توی بندن. خیلی وقته تنوعی نداریم. جون می‌کنیم برای یه زندگی بهتری که نداریم.. همه جا همینه. مردم در جا می‌زنن و فکر می‌کنن این خیلی خوبه!

 

هنوز عقاید شصت سال پیش رو داریم. مگه نه اینکه شصت سال گذشته؟ پس چرا هنوز همونیم؟! چرا یاد نمی‌گیریم در عین وفاداری به گذشته با حال پیش بریم. پس این همه تاریخ. این همه درسای قرآنی٫ این همه نکته و حرف های ادبی برای چیه؟ کی می‌خوایم عوض شیم؟ کی بالاخره اون دولت موعود خدا بر پا می‌شه؟ کی دوباره دوره اوج بشریت فرا می‌رسه؟

 

باید صبر کرد...

 

ولی صبر کافی نیست! کمی هم تلاش کنیم. به خدا به جایی بر نمی‌خوره. ما انسانیم. ما کمال طلبیم! پس کی وقتشه که به اصل خودمون برسیم و دست از این زندگی برای زنده موندن برداریم؟

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">