طولانی!
خب نمیدونم چرا با اینکه مینویسم ولی به اون سبک خاص نوشتاریی که میخوام نرسیدم هنوز!
پس امروزم سعی میکنم یه جور دیگه بنویسم و امیدوارم افتضاح از آب در نیاد.
[حرفهای مهم]
وضعیت بغرنجمان تمام شد و دوباره و مجددا همون علیرضای قبلی شدم. فکر کنم این روزا که بعضی وقتا میزنه به مخ آدم برای همه پیش اومده باشه. باشد که بگذرد. :)
[بحث]
+ به نظرم عشق هستیمدار خوبه و این حرفها رو تایید میکنم ولی به نظرم یه نوع سومی هم وجود داره که شاید بهش بشه گفت تعالی. توی این نوع عشق منیتی وجود نداره و همه چیز صرفا همون چیزیه که یار میخواد و شخص خودش رو در محبوب حل میکنه. مثل عشقی که دراویش به خدا داشتن یا عشق مجنون به لیلی.
به نظرم عشق بیشتر از یه ماهیت و بازیچه است و خیلی بیشتر از دوست داشتنه. این فقط ماییم که همچین کلمهی عظیمی رو در بند کلمات اسیر کردیم و با دروغ گفتن به خودمون چیزی رو عشق مینامیم که شاید هیج رنگی از عشق واقعی توش نباشه!
[صرفا جهت اطلاع]
+ من توی بعضی نوشتههام از کلمه "او" استفاده میکنم. یه مشکل تفسیری پیش اومده برای دوستام. عزیزانم بدانید و آگاه باشید که او منظورم خداست. برداشت شده از کتاب اشوزدنگهه که کیخسرو به اهورامزدا میگفت "او" و آسمان رو نشون میداد.
+ بعضی وقتها ترس آدم رو فلج میکنه. به طوری که نمیدونه چی میخواد. کی هست و به کجا خواهد رسید. توی این لحظه یکی باید باشد که بهت بگه "هو دیوونه همه چی درسته آروم باش!" مرسی از اون یه نفرا که پیشم بودن.
+ توی فکرم یه داستان بلند بنویسم ولی کلی با این قضیه مشکل دارم. به دلایل زیر:
- من هیچ وقت نتونستم اسم انتخاب کنم برای شخصیتهام.
- یه علاقه خاصی دارم وقتی نوشتههام تموم میشه آتیش بزنمشون یا پاک کنم.
- میخوام یه کار بیعیب باشه. البته نه خود داستان. چون هنوز انقدرا حرفهای نیستم
- دنبال داستان خوبم. ولی این ایدههای من معلوم نیست چرا انقد خرکی هجوم میارن.
- نمیدونم تک جلدی باشه یا چند جلدی.
و صد البته که کتاب در نت عرضه خواهد شد!
[مقاله]
علیاکبر اشعری " مشاور فرهنگی رییس جمهور و رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز در گفتو گو با روزنامه ایران در ۱۹فروردین ماه سال جاری گفت: آمارهای رسمی که از سوی وزارت ارشاد علام میشود از پایین بودن سرانه مطالعه در کشور حکایت دارد. یعنی در خوش بینانهترین وضعیت، آنگونه که تاکنون اعلام شده سرانه مطالعه در کشور ۴دقیقه در شبانه روز است. این موضوع برای کشوری با سابقه فرهنگی و تمدنی ما که قصد دارد الگوی مناسبی از مدیریت اسلامی نیز ارائه بدهد چندان مناسب نیست بنابراین لازم است برای این موضوع حتما چارهای اندیشیده شود. نکته حائز اهمیت این است که در کشور ما بررسی و مطالعه دقیق در زمینه فرهنگ و سرانه مطالعه انجام نشده و معلوم نیست همین آمار اندک و متناقضی که موجوداست بر چه مبنایی محاسبه میشود؟ آیامطالعه کتب درسی و کمک درسی نیز جزو سرانه مطالعه محسوب میشود؟
آیا کسانی که به منظور مطالعه و تحقیق وارد شبکه جهانی اینترنت میشوند نیز در این آمارها لحاظ میشوند؟ اگر چه آمارهای متفاوت بین ۲تا ۱۵دقیقه در روز و حتی در سال در نوسان است، اما آنچه مسلم است، اینکه سرانه مطالعه در کشورمان بسیار پایین است. البته گفته میشود از نظر تعداد عناوین در وضع خوبی هستیم و نسبت به گذشته ۳برابر افزایش داشتهاست ، ولی آیا این میزان نسبت به رشد جمعیت با سواد، قابل قبول است؟ علی رغم این که برخی آمار به نقل از وزارت ارشاد ارایه شده است، وزیر محترمارشاد آمارهای موجود در خصوص میزان مطالعه در کشور را تایید نمیکند. در همین زمینه روزنامه "جوان " طی خبری در ۱۵تیرماه نوشت: "محمد حسین صفار هرندی " وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به این که هنوز مطالعه دقیقی در مورد میزان مطالعه در کشور و سرانه کتابخوانی وجود ندارد و آمارهایی که در این مورد ارایه میشود قابل اعتماد نیست، گفت: سرانه کتابخوانی در ایران نسبت به گذشته کاهش یافته است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، با بیان این مطلب افزود: چه بسا سرانه مطالعه در ایران از کشورهای دیگر هم بیشتر باشد، ولی تاکنون مطالعه جدی در این مورد صورت نگرفته است. وی در ادامه افزود: اما اگر بخواهیم ادعا کنیم که مساله کتابخوانی و مطالعه در کشور ما رونق دارد باید بگوییم که با کشورهای دیگر در این زمینه خیلی فاصله داریم و ارقام و اعدادی که در این زمینه گفته میشود مبنی بر این که سرانه مطالعه در ایران ده دقیقه و کمتر از این است، مورد تایید ما نیست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه خاطر نشان کرد: واقعیتی که در مورد جامعه ما وجود دارد این است که ما ایرانیها کم مطالعه میکنیم، ولی درگذشته سرانه مطالعه در کشور ما زیادتر از امروز بود. + نمیدونم واقعا چی باید بگم! هنوزم توی شوک این مقالهام. سرانه کتاب خوانی فقط ۲دقیقه و در خوش بینانهترین حالت ۷ دقیقه؟ این آمار شدیدا افتضاحه! البته نمیتونم از بقیه هم ایراد بگیرم چون در حال حاضر خودمم هم زیاد مطالعه ندارم ( به دلیل امتحانات ) ولی باورم نمیشه مایی که این همه ادعا داریم حاضر نیستیم پول کتاب بدیم! آقایونی که میگید کتاب گرونه و برای همین نمیخرید. در حال حاضر کتاب حدود پونزده تومنه هر جلد. اگر ماهی دو جلد (یا حتی یک جلد) هم بخونید باز هم به جایی از داراییتون که میرید گوشی یه میلیونی میخرید و خرجای الکی میکنید بر نمیخوره!
سعی کنیم این آمار افتضاح رو درست کنیم!
[پسنویسها]
+ توی فکر اینم که بعد این یکسری اخبار در مورد کتاب هم بذارم شاید کسی ترقیب شد کتاب بخونه! + زندگی فعلا که به کامه تا ببینیم بعد چه میشه + امروز نشستم و یکسری کامل از پیشنویسها رو پاک کردم. احتمالا دوباره شروع کنم به نوشتن اراجیف... مثل همیشه! + اومدیم اسممون رو آبتین پیشداد بذاریم ولی انگار دنیا حال نمیکنه طبق برنامه پیش بره. در نتیجه شد:
- اسم: آبتین پیشداد - لقب: گنهکار
باشد که دست خوش تغییرات نشود.
+ سعی کردم این پست رو تا حد امکان مرتب و منظم بنویسم. هیچوقت از نوشتههای بهم ریخته و نامرتب خوشم نیومده. امیدوارم تونسته باشم که با اون نظمی که باید و شاید این متن رو بنویسم.
[پیوست]
عاشقم عاشق اون بالا سری اون که تنها با ما پرید و هرزگی نکرد برای منی که بندگی نکرد... |