سر شیر
خیلی چیزا هست که میخوام بگم ولی ممکنه یادم بره تا وقتی که به ثبتشون میرسونم.
دوستای گلم؛ یا به اصطلاح دوستهای گلم؛
من هیچوقت این دوستت دارم و تو خیلی خوبی و این خزعبلاتی که میبندید به خیک آدم رو باور نداشتم. نمیدونم توی دنیای شما دوستا چطورین ولی توی دنیای من دوستا فقط وقتی که کارت دارن پیداشون نمیشه. دوستا توی نا آگاهی محض به سر نمیبرن. دوستا با هم یکین و دوستا وقتی میگن بهت اعتماد دارن یعنی بهت اعتماد دارن.
بنابر اوصاف فوق؛ به جز یه چند نفر من هیچ دوستی ندارم پس خوشحال میشم این بازی خر فرض کردن من رو تموم کنید. چون من دیگه حوصلهام از این الکی دوست بودنا. الکی عاشق بودنا. الکی خوش بودنا سر رفته.
من نه متعلق به دنیای شمام و نه بهش علاقهای دارم. توی این دنیایی که همتون خاصید من عادی میخوام باشم. پس با تمام عادی بودنام تنهام بذارید.
بعد این هم هیچکاری به کسی ندارم و تا حدی که بتونم از همه فاصله میگیرم.
نه برادر من.
نه خواهر من.
جوگیر نشدم. فقط خسته شدم از این همه بازیگر خوب.
خسته شدم که توی این فیلمی که میسازید اسمم رو بذارید کارگردان ولی شدم تدارک شماها.
خسته شدم از اینکه بهم بگید دوستم دارید. ولی عملتون هیچ ربطی به حرفاتون نداشته باشه.
پس خیلی ساده:
به اصطلاح دوست عزیزم؛
دوست دارم. عاشقتم. ولی سعی کن دور و بر من پیدات نشه. چون دوستهایی مثل تو٫ توی زندگیم پر بودن.
+سر شیر که اسم تیتره یعنی به سر حد رسیدن. یعنی اشباع شدن. مهم نیست چی فکر میکنید. مهم نیست که فکر میکنید چند وقته حالم بده و این حرفا احتمالا در نتایج همونه. فقط دور بمونید. در با شما بودن برای من جز احمق فرض شدن چیزی نبوده.
. ـپـاـیاـنـ .