نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

زندگی

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ق.ظ

خیلی وقتا خیلی چیزا توی زندگیمون پیش میاد که ما رو از ادامه دادن منصرف می‌کنه.

زندگی آدما هم توی این عصر دیجیتال شده٬ یه زندگی افسرده و شاید اگر به حال روحی خودمون و اطرافیانمون نگاه کنیم متوجه این موضوع بشیم که اکثرا همه افسردن و فقط زندگی می‌کنن.

 

اگر مشغول زندگی کردن نباشی٬ مشغول مردن میشی.

 

خیلیامون زنده‌ایم تا وقتی که بمیریم. یعنی در واقع زندگی نمی‌کنیم٬‌ منتظر مردنیم.

چرا؟ بعضی وقتا باید این سوال رو از خودمون بپرسیم.

 

من به چی اعتقاد دارم؟ چی‌ می‌خوام؟

 

اینا اصلی‌ترین سوالایی هستن که از خودم می‌پرسم. به چی اعتقاد دارم؟ فکر کنم به خودم یا به عبارت بهتر به هوش و ذهن خودم. من می‌فهمم و این من رو متمایز می‌کنه از بقیه. خب اگر واقع بین باشیم من زیادتر از چیزی که باید می‌فهمم. چیزای مختلف رو به هم ربط می‌دم و یه طرح کلی رو می‌بینم. چیزی که بقیه نمی‌بینن. برای همین من فرق دارم. جزئیات اسیرم نمی‌کنن٬ درگیر کلیاتم و چیزهای جزئی فقط وقتی برام مهمن که توی یه کل استفاده بشن.

 

خب من هوشم بالاست٬ از طرف مقابل روابط عمومیم پایینه. نه اینکه نتونم حرف بزنم٬ اگر بخوام می‌تونم هر کسی رو راضی به انجام هر کاری کنم اما اون شوخ‌طبعی‌های توی مکالمه٬ خوش و بش و این حرفا جزو خصوصیاتم نیست چون واقعا نمی‌دونم توی جواب نوش جان چی باید گفت؟ یا عموما وارد یه مکان می‌شم کلا بیخیال سلام و احوال پرسیم.

 

خسته‌ که میشی این چیزا یادت می‌ره؛ ترجیح می‌دی یه گوشه بشینی فقط گذر زمان رو ببینی.

برای همین یه لیست از تمام چیزایی که می‌خوام درست کردم و توی وبلاگم گذاشتم٬ نه به خاطر بقیه٬ به خاطر اینکه وقتی خسته شدم یه نگاه بندازم و ببینم که من واقعا چی می‌خوام؟ 

 

داریم برای بقیه زندگی می‌کنیم و از خودمون غفلت می‌کنیم٬ چرا؟ مگه بقیه از ما مهمترن؟

 

آرزو٬ با هدف خیلی فرق داره. 

 

من آرزوی داشتن چیزی رو ندارم٬ چون اگر بخوام به دست میارم و برای اینکار صبر و حوصله‌ی زیادی به خرج می‌دم. بعضیا به فکر داشتن یه چیزی میفتن و می‌خوان فرداش داشته باشن اما من یه برنامه طولانی مدت می‌چینم برای همش. الآن توی لیستی که دارم تا حدود سه سال دیگه همشون تکمیل می‌شه به جز یکی که به نظر من حدود پونزده سال طول می‌کشه. پس شاید اصلی‌ترین خصوصیتم صبر برای چیزی باشه که می‌خوامه.

 

اطرافیانم بهم می‌گن من یه آدم عجیب و غریبم که از فضا اومدم اصلی آدم نیستم. من عجیبم؟ به نظر خودم نه! فقط بیشتر از چیزی که باید عادی‌ام و می‌خوام فقط و فقط خودم باشم. با مشخصه‌های خودم. اخلاقای خودم. مشخصات شخصی خودم. به قول یکی از دوستام توی جایی که همه می‌خوان خاص باشن٬ آدمای عادی بیشتر از همه توی چشم می‌زنن.

 

من اینیم که هستم٬ اما تو٬ می‌دونی چی هستی؟

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]

نظرات  (۱)

دردفروشی افتتاح شد.دردهای خود را به فروش بگذارید.
painstore.blog.ir
پاسخ:
بی غم باشی ؛)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">