نمایشگاه کتاب
نمایشگاه کتاب هم دیروز به پایان رسید و این داستان بسته شد تا یک سال دیگه در همینجا و به همین روال.
این نمایشگاه کتاب خوبیها و بدیهایی داشت٬ که شاید برای من خوبیهاش به بدیاش بچربه. از همه مهمتر٬ تعداد بیشتری کتاب خریدم امسال؛ که یعنی تا چند وقت آتی سرگرم خواهم بود و این خودش مزیتیه و دوستان و افرادی در نمایشگاه دیدم که دلم واقعا براشون تنگ شده بود.
توی این دوره نمایشگاه کدورتهایی هم پیش اومد که شاید هنوز هم به قوهی خودشون باقی مونده باشن ولی باید گذشت٬ این تنها چیزیه که میتونم بگم. بعضی وقتا باید فراموش کرد که بقیه چیکار کردن...
این پست رو نه به خاطر این نوشتهها که به خاطر این متن میذارم٬ باشد که تاثیر گذار باشد:
بعضیا میگن که من کوچیکتر از اونم که از این حرفا بزنم ولی من میگم٬ با یکم عصبانیتم میگم؛ چقد کتاب میخونین؟ چقد کتاب میخونین؟
مده که بعضی از جوونا ساعتها توی بلوار دور دور میکنن٬ چقد کتاب میخونید؟
مده که بعضی از خانوما از ماهی سی روز٬ بیست و چهار روزش رو تو آرایشگاهن٬ چقد کتاب میخونین؟
مده که از یک شب تا پنج صبح توی فیسبوک چت میکنن یا راجع به مسائل بیاهمیت نظر میذارن٬ چقد کتاب میخونین؟
مده که سریال ترکیهای میبینیم توی چهارصد و چهل و چهار قسمت٬ چقد کتاب میخونین؟
مده که بعضی از جوونا درگیر مدل اتوموبیل٬ مدل مو و فاق شلوارن٬ چقد کتاب میخونین؟
کاش کتاب خوندن مد بود! کاش کتاب خوندن مد بود!
سرانهی مطالعه هر ایرانی در هر سال فقط چند دقیقهاست و سرانه تو اینترنت بودن هر ایرانی در سال هزاران ساعته٬ کاش کتاب خوندن مد بود!
- مهران مدیری
چقد کتاب میخونین؟
- ۹۳/۰۲/۲۱