نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان

۱۱۱ مطلب توسط «هئورو. [ هَ ئور وَ ]» ثبت شده است

۱۷
شهریور

I became the color
I become the daughter and the son
When the feast is over
Welcome to another one


Lay my body down down
Down upon the water
Wrapped up in the clothes of my mother and my father
O this is longing
I want to be complete
I was waiting round in a little jump seat
I had a hunger
A mouthful of interludes
You'll do anything just to get rescued
I had longing
Isn't that the key
Take take taste taste sweet
They said I'd gone south
I'd gone asunder
They don't know hunger or what I been under
They were all laughing
Thought i was debris
I was just free


We were ready to behave
But there's no freedom
Without no key

Whatever you think you've become
Don't worry bout it dear it's where you come from.


O no no, take me from my misery
There's no such, thing as living comfortably
There's no such, thing as going home
I'm not formed of myself alone
All the other others they'll just fade to black
When you think you have me's when i don't look back
Keep on laughing, callin' after me

Keep on laughin', I'm just free

 

.دوب راوا نم نهذ رد اهنا هدنخ +

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۳۱
مرداد



کلامم خفه شده است در گلو٬ تو بگو

تو بگو از من٬‌ سخنام را فریاد بزن

فریاد بزن کلمات اسیر شده در گلویم٬ راز دلم را جار بزن

جار بزن معنای سکوتم٬ سکوتم را ترجمه کن

ترجمه کن قطرات اشکم٬ چشمانم را بخوان

بخوان معنای نگاهم٬ قلبم را ندا بده.

ندایش بده از سنگینی تنهاییـ  ـام٬ شبم رو توصیف کن.

توصیف کن غمباد گلویم٬ ای کلمه گریه کن!

گریه کن به جایم٬ شاید تو را بشنوند. تو را درک کنند.

من که درک نشدم٬ تو درک شو.

درک شو و بگو برایم از حس درک شدن.


+ جدی نگیر رفیق.



  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۳۰
مرداد

من تنهام مثه ماهی توی تنگ

فکرم دریاست نه که آبه توی حوض


یه مغزه نیمه پر یه افسری که خورد

تازه فهمیده جنگه٬ پس ضَریبِ بُرد


بالا نرفته می بینی که پائین اومد

تمام عمرتو دادی و واستادی تو صف 

تا دری بازشه که بری٬ نماش باشه دلی

هنوز مهاجری٬ چقدر شر و وری اَه


امثاله من٬ نه شبیه توئه نه کوچیکه مثه بغلیات

من می خوام آزاد بگم با داد راز بگم 

و اسممو با سه ی صاد ضاد بگم


جوابه قانونارم دله من میده

من دوست دارم ریسکو با دیده سنجیده

کشته ها رو تو قبر٬ سوخته کارو جا حرف 

و سختیه پیچو با یه انتهای راحت

من دوست دارم اینارو چون حقیقته


قانونه دله من شبیه قانون طبیعته

که میگه دوست داری بکن٬ هنوز داری کپن 

تو زنده ای برای یه زندگی کپل

هه هه



- متن چرک


جیمـ . ـموریارتی

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۳
ارديبهشت
  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۰۸
ارديبهشت


آره ، میدونم عزیزم.
من ؛ من یه آدم مریضم.


  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۵
فروردين

هر آدمی از دوستا یا آدمای دور و برش یک خاطره ای داره.
و نسبت به هر آدمی که دور و برش هست ، یه نظری داره و توی ذهنش توصیفی از اون شخص داره.

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۱۱
فروردين

وفاداری آدما مثل وفاداری سگ و گربه است

بعضیا مثل سگن

بعضیا مثل گربه

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۳۰
اسفند
 
عید همه مبارک
یکسری حرف داشتم اگه خواستید برید "ادامه مطلب" بخونید
اگر هم نخواستید که هیچ
 
 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۶
اسفند

 

میخوام مفهموم یسری کلمه ها رو بگم...
 
  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۴
اسفند


 

آیا میدانید؟!

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]