نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

برگرفته از ذهنی فراموشکار

نوشته‌هایی در دست باد

عکس‌ها را از آرشیو بیرون می‌کشی
تعجب می‌کنی از قدرتی که ثانیه‌ها دارند.
ثانیه‌هایی که بی تغییر رد می‌شوند
ولی
ما را با چه سرعتی تغییر می‌دهند.

نگاه می‌کنی به عکس.

یک شب خوب
با اقوام خوب
در لحظه‌های خوب

تیلیک.

لحظه‌ات ثبت می‌شود در تصویر
ولی حیف که حست را کسی ثبت نمی‌کند!

آخرین مطالب
نویسندگان
۰۵
آبان

 

 

 

 

سوسک‌ها به بهشت نمی‌روند.

 

 

 

 

 

 

 

 

+ فکر کنم بالاخره این جمله معنی داد. چه معنی مسخره ای...

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۰۵
آبان

من دلم می‌خواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو

هر کسی می‌‌خواهد

وارد خانه پر عشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن

شست‌و‌شوی دل‌هاست

شرط آن داشتن

یک دل بی‌رنگ و ریاست...

بر درش برگ گلی می‌کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می‌نویسم ای یار

خانه‌ی ما اینجاست

تا که نپرسد سهراب دیگر

خانه‌ی دوست کجاست

 

 

فریدون مشیری 

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۰۵
آبان

 

|ـ\ .ع.ل.ی.ر.ض.ا. /ـ|

 

در گوشه ی اتاق نشسته ام.

نور اتاقم از صفحه نمایش لپ تاپ

پوستر اتاقم مردی‌ـست با صورت پوشیده

پرچمی در دستش است.

شاید می‌جنگد برای آرمانی؛ برای هدفی

رنگ اتاقم آبی ـست

گوشه ی اتاق کتابخانه ام است.

لبالب پر کتاب

نشانه ای از تمدن بشری

یک تخت

یک فرش

یک پنجره

با پرده ای کلفت

برای گرفتن دید همسایه یا گرفتن نور؟!

نمی‌دانم.

کمدی برای لباس‌ها

نمی‌دانم چرا رنگ لباس‌هایم دارد به سیاهی می‌رود

کجایند آبی و قرمز و سبز؟

چرا رفته از اینجا گرما

سرد است..

به خاطر پاییز است؟

اینجا اتاق من است.

من گوشه اتاق نشسته ام

تنها منبع نورش از صفحه نمایش لپ تاپم است

.

..

....

......

........

..........

علیـ ـرضا

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۳۰
مهر

 

 

در جایی که غار غار ها موسیقی متن زندگی شده است.

کسی صدای من را نمی‌خواهد.

 

در جایی که خواب دیدن از یک چیز طبیعی به درمان تبدیل شده است.

کسی حرف‌های من را نمی‌خواهد.

 

در جایی که خنده مهمان همه شده است.

کسی یک بغض کهنه نمی‌خواهد.

 

 

 

علیـ ـرضا
  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۹
مهر

پس از تفکراتی بس عمیق(!) که نزدیک بود توش غرق بشم(مجددا !!!) متوجه شدم که یک بخشی که واضحا خالیه معرفی کتابه.

 

برای کسی که مثلا کتاب خونه و کتاب زیاد می‌خونه معمولا جایی باید باشه که به معرفی کتابایی که خونده و خوشش اومده بپردازه.

 

پس در نتیجه ما فکر خود را به ورطه ی عمل کشانیدیم( با لگد و کتک کاری) و هم اکنون در خدمت شما هستیم.

 

پس...

 

 

ب ف ر م ا ی ی د        ک ت ا ب

 

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۷
مهر

 

 

تراوشات مغزی یک ذهن بیمار!
 
 
 
 
خواندن این متن به کسانی که درک کافی ندارند
 
ایهام ها را درک نمی‌کنند
 
مغزشان همچنان تک سولیست
 
از کلیشه ها پیروی می‌کنند
 
از تغییرات منزجرند
 
 
توصیه نمی‌شود!
 
 
 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۶
مهر

 

Oh oh oh oh oh, Whoah
Oh oh oh oh oh
Oh oh oh oh oh, Whoah
Oh oh oh oh oh

I been up in the air, out of my head,
Stuck in a moment of emotion I've destroyed.
Is this the end I feel?
Up in the air, f...u....c...k...e...d up our life,
All of the laws I broke and loves that I sacrificed.
Is this the end?

 


I'll wrap my hands around your neck so tight with love, love.
A thousand times I tempted fate,
A thousand times I played this game,
A thousand times that I have said,
Today, today, today.

Whoah, oh oh oh oh oh
Whoah, oh oh oh oh oh

I been up in the air, lost in the night.
I wouldn't trade it all for your life.
You lust for my life.
Is this the end? Hey!

You were the love of my life, the darkness, the light.
This is a portrait of a tortured you and I.
Is this the, is this the, is this the end?

I'll wrap my hands around your neck so tight with love, love, love.
A thousand times I tempted fate,
A thousand times I played this game,
A thousand times that I have said,
Today, today, today.

Whoah
A thousand times I tempted fate, (Whoah)
A thousand times I played this game, (Whoah)
A thousand times that I have said, (Whoah)
Today, today, today.

Whoah, oh oh oh oh oh
Whoah, oh oh oh oh oh

Oh (today) oh (today) oh (today) oh (today) oh (today) oh (today) oh (today)

I been up in the air.
Is the end I feel?
Up in the air, chasing a dream so real.
I been up in the air.

I'll wrap my hands around your neck. (Is this the end I feel?)
Up in the air, chasing a dream, chasing a dream.

Take no more!
Take no more!
Take no more!
I'll take no more!

A thousand times I tempted fate. (Take no more)
A thousand times I played this game. (Take no more)
A thousand times that I have said. (Take no more)
Today, today, today.

Whoah
Today, today, today (I'll wrap my hands around your neck, neck with love, love.)
Today, today, today (I'll wrap my hands around your neck, neck with love, love.)

I'll wrap my hands around your neck, neck, neck, neck, neck, neck, neck, neck.
I'll wrap my hands around your neck so tight with love, love.

 

ترجمه در ادامه مطلب

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۵
مهر
آیا می‌دانید زندگی گیاهی چیست؟
نمی‌دانید؟
به درک که نمی‌دانید:| مگه هر چی نمی‌دونید باید بیاید اینجا؟! بدبختی داریما :|
 
ولی به هرحال از اونجایی که تیتر زندگی گیاهی ـه مجبوریم توضیحات بدیم.
پس بفرمایید یکم توضیحات:

 

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۲
مهر

باز پاییز...

 

دلتنگم.

می‌خواهم دگرگون کنم خودم و هر چه مربوط به خودم است.

منطقم را ربوده اند!

 

        

آی مردم!

کمی روزهای بهاری می‌خواهم!

 

 

تا فراموش کنم خودم بودن را.

بـگـذرم از سـرمـای مسخ کننده.

می‌خواهم به یاد بیاورم با بهار؛ بهاری بودن را.

 

 

 

پاییز؟ چرا بهار را از من دزدیدی؟!

پاییز؟ چرا بهار را از من دزدیدی؟!

پاییز؟ چرا بهار را از من دزدیدی؟!

پاییز؟ چرا بهار را از من دزدیدی؟!

پاییز؟ چرا بهار را از من دزدیدی؟!

 

 

 

می‌خواهم بدرّم صورتم.

سوسوی نوری می‌بینم.. از قبر؟! 

شاید از جای دیگریست ولی؛ چرا شبیه قبر است؟

 

 

آه..

            این است زندگی بی بهار.

 

 

 

از چپ به راست

منتظرم به راستی برسم

  کاش باشی؛ بیایی دستم بگیری و ببری مرا به سوی نور

 

 

 

 

دلم سقوط می‌خواهد..

در آغوش بهار

 

دلم فرار می‌خواهد..

از سرمای پاییز

 

دلم گرما می‌خواهد..

گرمای بهاری

در آغوش بهار

 

 

 

 

 

 

 

 

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم | ببخش اگر دل تنگم

 

 

 

 

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

دلم بهار می‌خواهد!

 

 

 

 

 

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]
۲۰
مهر

کسی به ما شک داره؟!

- معلومه نه!

      اگه شک داره به درک! ]

     

 

  • هئورو. [ هَ ئور وَ ]